امیر هم پر کشید!
چند روز قبل خبری در یاهو مسنجر از طریق یکی از دوستان در اروپا برایم رسید که خیلی تکان دهنده بود. باور کردنش سخت بود، امیر آسمانی دانشجوی مبارزمقیم فرانسه به این راحتی خود را از این دنیا راحت کرده.
خبر کوتاه بود اما تکان دهنده. یک مبارز و آزادیخواه، به کجا رسیده که سرنوشتش را چنین رقم می زند و بدون ترس، به استقبال مرگ می رود و رو به دوستانش می نویسد : " بچه ها برایم دعا کنید و نگوئید چرا باور کنید دیگر راهی نمانده بود رفتم که رفتم "، و بعد خود را راحت میکند.
هنوز هم در شوک و ناراحتی رفتن او با خود درگیرم... واقعا باور کردنش سخت است. نمی دانم چگونه است که حس نزدیکی با او دارم. حتی از نزدیک او را ندیده ام و فقط چند بار تلفنی صحبت کردیم و ارتباط ما از طریق اینترنت بود. البته قرار بود همدیگر را ببینیم اما قسمت نشد و او رفت. نمی دانم می دانست که می رود یا تصمیمی بود شتابان!
سال قبل وقتی رفت بیمارستان و مدتی بستری شد، آرزو می کردیم زود حالش خوب شود. می گفتند دچار مرگ مغزی شده اما بالاخره بعد از چند هفته دوباره برگشت و حالش خوب بود. اما نمی دانستیم که یک سال بعد چه خواهد شد. واقعا نمی دانیم. نمی دانیم که سرنوشت ماها چه خواهد شد و روز بعد، ماه بعد و یا سال بعد چه بلایی بر سر ما خواهد آمد؟
روحش شاد
0 نظر:
ارسال یک نظر
اشتراک در نظرات پیام [Atom]
<< صفحهٔ اصلی